اعتماد به نفس بیش از حد ، شاید بدتر از نبود اعتماد به نفس

در مورد اعتماد به نفس و اهمیتی که توی زندگی ما و موفقیت ما داره، خیلی صحبت شده. اما در مورد اعتماد به نفس بیش از حد کمتر حرف زده شده.

اما شاید داشتن اعتماد به نفس زیادی از حد، تاثیر بدتری از نبود اعتماد به نفس داشته باشه.

در واقع داشتن اعتماد به نفس به حد مناسب، میتونه باعث پیشرفت ما بشه.

نبود اون هم ممکنه جلوی پیشرفت افراد رو بگیره.

اما شاید کمتر موجب عقب گرد افراد بشه.

در حالی داشتن اعتماد به نفس به صورتی که زیادی از حد باشه، ممکنه که افراد رو به عقب هم ببره.

اما اعتماد به نفس بیش از حد چقدر میتونه بد باشه؟

باید بگم که خیلی!

مقالاتی در این خصوص در خارج از کشور ما نوشته شده که حتما در موردشون باهاتون صحبت میکنم.

اما دوست دارم توی این مقاله بیشتر در خصوص این صحبت کنیم که خود این مسئله یعنی چی.

و زمانی که میگم میتونه افراد رو به عقب برگردونه یعنی چی.

و برای اینکه این مسئله براتون کاملا قابل درک باشه، از یک خاطره براتون صحبت میکنم.

ماجرا از چه قرار بود…

سال 1395 بود، و من به عنوان مدرس ارتباطات در یک کارگاه مشترک با یکی از اساتید دعوت شده بودم.

کارگاه توی یک سالن بود و حدود 300 نفر روی صندلی های اون سالن نشسته بودن.

صحبت من به اتمام رسیده بود، صحبت یکی دیگه از اساتید هم مونده بود.

من کنار دو استاد دیگه که یکیشون مسئول برگزاری مراسم هم بود، ردیف جلو نشسته بودیم.

مسئول برگزاری مراسم که از اساتید معروف حوزه فن بیان بود، گفت که یکی از جوونای خیلی فعال از اصفهان به تهران اومده و توی این کارگاه شرکت کرده.

و تصمیم بر این بود که ایشون هم چند دقیقه روی صحنه حضور پیدا کنن.

در نتیجه از ایشون دعوت شد که روی صحنه بیان تا در عرض چند دقیقه صحبت کوتاهی داشته باشن.

پسری جوون با اعتماد به نفس زیادی از حد…

پسر جوونی که فکر کنم اون زمان 18 یا 19 سالش بود، به بالای صحنه اومد و رفت پشت میکروفون.

زمانی که پشت میکروفون قرار گرفت شروع کرد به خوندن شعر و خیلی هم زیبا بود.

همه ما لذت بردیم و همه حضار تشویقش کردن.

لحن بسیار زیبا، صدای خوب و البته شخصی مورد دعوت استاد معروف فن بیان که برگزار کننده مراسم بود.

حدود 3 یا 4 دقیقه گذشته بود و به ایشون اشاره شد که صحبتشون رو خاتمه بدن.

چیزی که توی مراسم های مختلف زیاد اتفاق میفته و عادی هست.

اما چند دقیقه گذشت و همینجوری باز به صحبت کردن ادامه دادن.

این بار استاد فن بیان معروف، محترمانه از ایشون درخواست کرد که به خاطر محدودیت زمانی، زودتر صحبتش رو پاسخ بده.

اما…

آبرو ریزی بزرگ!

این پسر جوون، گفت:

“نه!

بعد از 3 سال اومدم پشت میکروفون، باید با صدای زیبام باز صحبت کنم، به این زودیا پایین نمیرم.”

زمانی که این حرف رو زد، مراسم به هم ریخت.

تشویق های حضار دیگه تموم شد.

2 استاد محترمی که کنار من بودن شدیدا از این حرف عصبانی شدن، و چند بار به ایشون گفتن که زمان تمومه و بیاد پایین

بالاخره بعد از چند بار تکرار ایشون از پشت میکروفون کنار اومد.

کسی که چند دقیقه اول، همه تشویق هارو داشت، در سکوت کامل پایین اومد و هیچکس برای او حتی دست هم نزد.

و تنها دلیل این مسئله، اعتماد به نفس بیش از حد اون بود و نه چیز دیگه

بعدش چی شد؟

ایشون از مراسم خارج شد.

من از اون سال تا به امروز با استاد معروف فن بیان، همچنان در ارتباطم.

هنوز هم با هم کار می کنیم.

اما دیگه هیچوقت اسمی از اون شخص نشنیدم.

مطمئن هستم که هیچکدوم از افرادی که توی سالن هم بودن، اسمش رو یادشون نیست.

و دلیل همه اینا، مسئله ای هست که توی این مطلب گفتم.

توی زندگیمون چنین چیزی شاید رخ بده.

پس گاهی اوقات، بیش از حد بودن اعتماد به نفس، نتایج بسیار بدی داره. و باعث میشه که عقب گرد کنیم.

توی مطالب بعدی بیشتر در این خصوص صحبت می کنم.

نظر شما در مورد بیش از حد و اندازه بودن اعتماد به نفس چیه؟

چنین افرادی رو دیدید؟

نسبت بهشون چطور واکنش نشون میدید؟

توی بخش نظرات، با من در ارتباط باشید.