ترسی که موجب عدم پیشرفت در شغلتان میشود
در ابتدا باید خیالتون رو راحت کنم که میتونید ترس از صحبت کردن در جمع عبور کنید.
احتمالا خودتون این رو بدونید که اگر شما این ترس رو دارید، تنها نیستید.
بسیاری از افراد هستند که مثل شما این ترس رو دارند.
بسیاری از اوقات، این ترس مثل یک اضطراب به سمت شما میآید و حتی ممکنه در شرایط وخیم، به شما حمله عصبی دست بده.
و ترس، بیشتر و بیشتر میشود.
اما راهکار اشتباه برای رویایی با ترس از صحبت کردن در جمع
در مطالب قبلی (بخش یک، دو، سه، چهار، پنج) در مورد مزایای سخنرانی صحبت کردیم.
و گفتیم که صحبت کردن چقدر میتونه توی زندگی شغلی ما اثر داشته باشه.
اما با وجود همه این مزایا، اشتباهی که خیلی از افراد میکنن، اینه که سعی میکنن صحبت نکردن در جمع رو به عنوان راهکار خودشون در نظر بگیرن.
حتی اگر گاهی اوقات مجبور بشن که این کار رو انجام بدن، انقدر ترس و اضطراب به سراغشون میاد، که در اعماق وجودشون آرامششون از دست میره.
تاثیر این راهکار اشتباه
زمانی که این راهکار اشتباه رو انتخاب کنید، این ترس بدتر و بدتر میشه.
توی ناخودآگاهتون ثابت میشه.
و آثاری مزمن و مخرب تر بر زندگی شما میذاره.
اما این ها همگی حرف هستند، در عمل یعنی چی؟
یعنی گاهی اوقات توی دانشگاه کلاس هایی رو انتخاب نکنید، فقط بخاطر اینکه باید توی اون ها کنفرانس بدید.
گاهی مجبور میشید به خیلی دوره های آموزشی نرید، چون مجبورید توی اون ها حرف بزنید.
بسیاری از اوقات شغل مورد علاقه و یا با درآمد بیشتر رو بخاطر نیاز به صحبت کردن در جمع قبول نمیکنید.
بسیاری از اوقات به دعوت دوستاتون پاسخ منفی میدید چون نمیخواید جلوی افرادی که نمیشناسید صحبت کنید.
تا حالا خودت دیدی؟
شاید تا حالا دیده باشی که برخی از افراد، کاری رو میکنن که علاقه به انجامش ندارن.
شاید افرادی رو دیده باشی که قید شغل رویایی خودشون رو زدن.
بسیاری از افراد ممکنه از سنین پایین تر چنین مشکلی داشته باشن و توی بزرگسالی هم همینطور باشن.
افراد زیادی هستند که همه کار میکنن تا مجبور به سخنرانی نشن، یا جلسات کاری رو اداره نکنن.
گاهی اوقات برخی از افراد عمدا دیر میرسن تا به نوعی بتونن خودشون رو معرفی نکنن.
اما گاهی مجبور میشن…
برخی از افراد، به دلیل اتفاقی که توی دوران کودکی یا نوجوانی برشون افتاده از صحبت کردن میترسن.
شاید هم این توی خون هاست و همیشه ترس دارند.
اما بعضی اوقات از این افراد دعوت میشه، که جایی سخنرانی کنند و باید برای شغلشون این کار رو بکنن.
در نتیجه میپذیرند.
اما پذیرش به چه قیمتی؟
پذیرش به قیمت انجام یک سخنرانی بد!
چون آن ها ترس دارند، به همین بیشتر از هر چیزی فقط تلاش میکنند که اون ترس رو پشت سر بذارن.
وقتی همه فکرشون به ترسشون هست، کمتر به پیامشون فکر میکنن. اینطوری سخنرانیشون هم خوب نمیشه.
چنین افرادی هر چقدر توی شغلشون موفق تر باشن، ازشون بیشتر خواسته میشه که سخنرانی کنن.
و هر دفعه ترس و ترس و ترس…
شما چطور؟
شما هم از افرادی هستید که چنین چیزهایی رو تجربه کردید؟
تجربیاتتون رو من در میون بذارید.
و البته، توی مطالب بعدی همراه من باشید تا به راهکار های درست برسیم!
با برگرفتن نکاتی از وبسایت Anxiety Coach
بخش های مربوط به این سری مطالب: