من از ارتباط و شبکه سازی لذت میبرم، اما حقیقتا اهمیت زیادی به صحبت های آسانسوری نمیدم.
“روز بخیر، من فلانی ام، مشاور فلان موسسه، حسابدار، برنامه ریز رویدادها، متخصص رسانه های اجتماعی و غیره.
محل کار ما فلان جا هستش، سی سال سابقه داریم، و خدمات عالی و قیمت های پایینی رو به مشتریان مون ارائه میدیم.”
و صحبت های آسانسوری به این شکل ادامه پیدا میکن..
کسی به این صحبت های آسانسوری اهمیت نمیده.
دنیای ما پره از مشاورها و حسابدارها و برنامه ریزها و متخصصین؛
اما واقعا همشون نکات و امتیازات فروش خاص و منحصر به فردی دارن؟
ایده ی متفاوت و منحصر به فرد نشون دادن کسب و کار، دهه هاست که جریان داره،
و خیلی جاها هم کلی به دردمون خورده.
ولی میدونین مشکل چیه؟
اینه که توی دنیای الان ما، صاحبین کسب و کار، اکثرا حرف های مشابه و عین هم میزنن؛
و دقیقا از همون کلماتی استفاده میکنن که از سال های خیلی دور رایج بوده،
مثل: کیفیت، خدمات مشتری، سرعت، ضمانت، نازل ترین قیمت، مزیت و….
ما همگی دلمون میخواد که خودمون رو از این کلیشه ها سوا کنیم، و با رقیب هامون فرق داشته باشیم.
مشتری ها علاقه ای به سخنرانی های آسانسوری ما ندارن؛
چون نه تنها قبلا هزار بار شبیهش رو شنیدن،
بلکه اصلا دلشون نمیخواد که توی جلساتی که توش شرکت میکنن، سخنرانی طولانی شما برای تبلیغ محصول یا خدماتتون رو بشنون.
سخنرانی های آسانسوری معمولا حول محور پاسخ به یه سری سوال خاص هست.
- شرکتتون چه کاری انجام میده؟
- به چه شکل خدمات ارائه میده؟
- چرا این کارو انجام میدین؟
- چرا متفاوتین؟
- شرکتتون چیه؟
شما رو نمیدونم اما من وقتی یه خدماتی رو بخوام،
کسی رو انتخاب میکنم که کاری که انجام میده رو دوست داره، توی کارش حرفه ایه و من میتونم به خدمتی که ارائه میده و معقول بودن هزینه هاش اعتماد کنم.
اما از کجا باید شروع کنیم؟
طبق تجربه فقط دو تا کار نیازه که انجام بدین،
تا خودتون رو از اصطلاحات سنتی و کلیشه هایی که اکثر مردم ازش توی جلسات و رویدادهای اجتماعی استفاده میکنن، جدا کنین.
- بهشون بگید چرا دارید اون کارو انجام میدید و این که چرا دوستش دارید و براتون اهمیت داره.
- بهشون بگید که چطور قراره بهشون کمک کنید.
شما نظرتون چیه؟
شما در مورد صحبت های آسانسوری چی فکر میکنید؟
امیدوارم این مطلب براتون مفید بوده باشه.
منتظر نظراتتون هستم.
بر مبنای: