صحبت کردن پشت تلفن خوبه اما نه همیشه! (بر مبنای یک تجربه شخصی)


صحبت کردن پشت تلفن

صحبت کردن پشت تلفن از کارهایی هست که احتمالا همه ما هر روز اون رو انجام میدیم.

خیلی مواقع برای مسائل کار، خیلی مواقع برای صحبت کردن و حال و احوال پرسی و گاهی اوقات هم چیزای دیگه.

قطعا استفاده از تلفن، در همه اتباطات ما، مسئله بسیار مهمیه.

چیزی که تقریبا همه ما با اون درگیر هستیم و توی زندگی ما هم تاثیر بسیار مثبتی داره.

حرف هایی که تا اینجا زدم، احتمالا چیزایی هست که هممون میدونیم.

صحبت کردن با تلفن هم آدابی داره، که بعدا در موردشون صحبت می کنیم.

اما توی این مطلب، میخوام در مورد یک تجربه شخصی حرف بزنم.

تجربه ای که توی اون یک فرد تقریبا معروف هم حضور داشت که…

صحبت کردن پشت تلفن توسط یک سخنران غیر حرفه ای

پاییز سال 97 بود و من مجری یک مراسم توی یکی از دانشگاه های کشور.

مراسمی که برگزار میشد، فقط یک سخنران داشت و یک مجری.

و فرد دیگه ای روی صحنه حضور نداشت.

سخنران این مراسم هم یکی از افرادی بود که توی تلویزیون فعالیت زیادی داشت و تقریبا فرد شناخته شده ای بود.

بعد از اینکه مراسم شروع شد و من روی صحنه رفتم و چند دقیقه ای صحبت کردم، از آقای سخنران دعوت کردم تا روی صحنه حضور پیدا کنه.

ایشون هم اومدن روی صحنه و صحبتشون رو آغاز کردن.

همه چیز خیلی عادی و معمولی بود، مثل مراسم های دیگه.

و آقای سخنران هم داشتن خیلی معمولی به صحبتشون که تخصصی هم بود، ادامه میدادن.

تا اینکه…

تلفن همراه آقای سخنران زنگ خورد…

حدود 20 دقیقه از صحبت ایشون 40 دقیقه از کل مراسم گذشته بود که تلفن ایشون زنگ خورد.

از اینکه تلفن یک سخنران نباید در حین صحبت، زنگ بخوره و باید سایلنت باشه بگذریم.

و در مورد اینکه در چنین شرایطی ایشون نباید پاسخ بده هم بگذریم.

اما مشکل بزرگ تر از اینا بود…

ایشون وسط مراسم تلفنش رو جواب داد و صحنه رو ترک کرد و به راهرو رفت.

من هم که مجری بودم، برای اینکه صحنه خالی نباشه، سریعا از روی صندلیم بلند شدم و به روی صحنه رفتم تا صحنه مراسم خالی نمونه.

حدود 5 دقیقه صحبت کردم تا اینکه مسئول برنامه من رو صدا کرد تا به پایین بیام.

مسئول محترم برنامه از من خواست تا ببینم وضعیت سخنران معروف مراسم چطوره.

من هم به راهرو رفتم تا وضعیت ایشون رو ببینم.

اما اوضاع این سخنران معروف…

وقتی که رفتم دیدم خیلی ساده و با آرامش تمام داره چندین و چند بار مسائل رو پشت تلفن میگه و اصلا عجله ای برای اتمام صحبتش نداره.

برای من خیلی عجیب بود که چرا چنین فردی باید اینجوری باشه.

ناخواسته صدای ایشون رو شنیدم و متوجه صحبت هاشون شدم که متوجه شدم میتونست هر زمان دیگه ای در موردش صحبت کنه.

اما تصمیم گرفته بود که توی اون لحظه مهم، این کار رو بکنه.

آقای سخنران، باعث شده بود که مسئولین مراسم استرس بکشن، دانشجویان حاضر در مراسم بیرون برن، و مراسم از جوّ خودش خارج بشه.

و همه اینا بخاطر یک تلفن غیر مهم بود که بیش از حد داشت اون رو طول میداد.

من برگشتم…

من بعد از اطلاع به سخنران، سریعا به روی صحنه برگشتم و باز هم به صحبت ادامه دادم تا ایشون تشریف بیارن.

و ایشون بعد از حدود 15 دقیقه دوباره به صحنه برگشتن.

و مراسم ادامه پیدا کرد. اما قطعا دیگه مثل قبل نشد.

و البته، رفتار بد ایشون هم تا ابد توی ذهن من و خیلی از افراد دیگه ثبت شد.

فراموش نکنیم…

درسته که تلفن یک وسیله خیلی مهم هست.

اما هر چیزی جایی داره.

اگه در شرایطی مثل شرایطی که در موردش صحبت کردم بودید و تلفنتون زنگ خورد.

یا پاسخ ندید، یا اگر مجبور بودید که پاسخ بدید، خیلی سریع اون رو به اتمام برسونید.

یا به شخص مقابل بگید که باهاش تماس میگیرید و در حال حاضر نمیتونید صحبت کنید.

درسته که تلفن ها مهمن، اما آداب استفاده ازش، مهم تر هستن..

شما هم چنین تجاربی داشتید؟

فردی رو دید که اینطور باشه؟

چه حسی بهتون دست داده؟

تجربیاتتون رو با من به اشتراک بذارید.

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله

2 نظرات
جدیدترین ها
قدیمی ترین ها most voted
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
ماریا صدر
ماریا صدر
4 سال قبل

عالی 👍👍👍