یک راه طلایی برای از بین بردن ترس ها
مقابله با ترس از سخنرانی چیزی است که نیاز به تمرین دارد.
در مطلب قبلی گفتیم که برای اینکار 4 عنصر وجود دارد.
و البته قبل از آن هم به تعداد زیادی از استراتژی های اشتباه برای رویارویی با ترس از سخنرانی پرداختیم.
با وجودی که ترس از سخنرانی با انواع دیگر ترس تفاوت هایی دارد، اما در عنصر چهارم، روشی را یاد میگیریم که شاید بتوانیم برای موارد دیگه نیز از آن استفاده کنیم.
مقابله با ترس از سخنرانی با 5 قدم طلایی
مطمئن ترین راه برای عبور از ترس ها، اینه که خودتون رو تمرین بدید تا نسبت بهشون پذیرش و آرامش داشته باشید.
من مواردی رو بهتون میگم، و پیشنهاد میکنم که خودتون رو با این موارد مقایسه کنید.
زمانی که ترسی به سمت شما میاد، تصمیم شما چیه؟
چطور واکنش نشون میدید؟
باید خودتون رو مقایسه کنید.
این رو فراموش نکنید، که اگر کارهایی که تا حالا میکردید، نتیجه بخش بودن، تا الان نتیجه گرفته بودید.
اگه شما کارهای یکسانی رو انجام بدید، قطعا نتایج یکسانی هم میگیرید.
اگه دنبال این هستید که از دست اضطراب خلاص شید، پس قطعا باید متد جدیدی رو امتحان کنید.
تکنیک 5 مرحله ای که در بهتون معرفی میکنم، از کتاب دکتر کاربونل هست
اسم این متد توی کتاب دکتر AWARE هست، من برخی از موارد رو بسته به تجربه خودم توی حوزه سخنرانی تغییر دادم.
اما بخش اصلی اون، دقیقا مثل کتاب مطرح میشن.
قبل از چیز دیگه هم باید بهتون بگم که AWARE مخفف چند کلمه هست که هر کدوم یکی از مراحل هستند.
اما حالا بیاید و با هم ببینیم که توی هر مرحله باید چیکار کرد!
توی مطلب امروز، قدم اول رو با هم بررسی میکنیم. و توی مطلب فردا، باقی موارد رو با هم میبینیم.
قدم اول: تایید و پذیرش
تایید:
در این مرحله، حقیقت رو تایید میکنم.
اینکه میترسم و ناگهان ترس همه وجودم رو فرا میگیره.
من دیگه تلاش نمیکنم که این مسئله رو انکار کنم.
دیگه وانمود نمیکنم که چنین ترسی وجود نداره.
دیگه به دنبال این نمیرم که حواس خودم رو پرت کنم.
دیگه به خودم نمیگم: راجع بهش فکر نکن.
دیگه به خاطر فکر کردن بهش، خودم رو تنبیه نمیکنم.
فقط به سادگی این مسئله رو تایید میکنم، اما میدونم که در خطر نیستم.
در واقع، اگه فکر کنید که در خطرید، نشون دهنده یکی از علائم ترس هست که نه مهمه و نه مفید.
پذیرش:
این رو میپذیرم که میترسم.
دیگه با این احساس مبارزه نمیکنم.
از خدا خواهش نمیکنم که این حس رو از من دور کنه.
از پدر و مادرم نمیخوام که منو دعا کنن تا این حس از بین بره.
هیچ کسی رو سرزنش نمیکنم.
با تمام وجودم این مسئله رو میپذیرم.
دقیقا همونطور که گاهی اوقات میپذیرم که سر درد دارم.
مشخصه که من از سر درد خوشم نمیاد.
اما برای اینکه از دست سر درد خلاص شم، سرم رو به دیوار نمیکوبم.
چون چنین کاری، فقط حالم رو بدتر میکنه.
برای اینکه از ترس ها عبور کنید، باید باهاشون همکاری کنید، نه اینکه بر خلافشون عمل کنید.
اما مگه ترس هم میشه تایید کرد؟
بله.
ترسیدن قابل تایید هست، درسته که ترس باعث میشه دلهره پیدا کنید و حس بدی به سراغت بیاد.
اما خطرناک نیست.
در واقع، ترس نمیتونه باعث کشته شدن شما بشه، همچنین نمیتونه از نظر روحی شما رو به مرز دیوانگی برسونه.
اگه کسی به سمت من تفنگ گرفته باشه، قطعا قابل تایید نیست.
چون ممکنه که صدمه ببینم یا حتی کشته بشم. پس باید هر کاری بکنم تا اون شرایط رو تغییر بدم.
شاید نیاز باشه بدوم، مخفی شم، بجنگم، فریاد بزنم، رشوه بدم یا حتی التماس کنم.
چون عواقب تیر خوردن انقدر بده که باید هر کاری کنم تا اون اتفاق نیفته.
اما اگر یک مامور پلیس من رو جریمه کنه، حتی اگه واقعا خلافی مرتکب نشده باشم، باز هم میتونم به زندگیم ادامه بدم.
البته، به شرطی که انقدر عصبی نشم که بلایی سر خودم بیارم تا شرایط بدتر شه!
بنابراین تایید علائم ترس و مقاومت نکردن در برابرشون، یک قدم بسیار مهم برای عبور از اون هاست.
مگه این ترس ها میتونن با من چیکار کنن؟
ترس ها باعث میشن که بترسم!
و اگر من ترسیدم، پس دیگه چیزی فراتر از این نیست.
من همین الان هم بدترین اتفاق رو تجربه کردم.
فقط باید از این اتفاق که بدتر ازش وجود نداره، بیرون بیام.
و این مطمئن ترین راه برای عبور از ترس هاست.
اما چرا باید این ترس ها رو تایید کنم؟
چون هر چقدر بیشتر در برابرشون مقاومت کنم، بدتر میشن.
هر چقدر بیشتر عادت کنم که مسائل رو تایید کنم، بیشتر میتونم به هدف نهایی خودم که رهایی از دست این ترس هاست، نزدیک بشم.
این فرایند، تایید و پذیرش نامیده میشه.
اما همین مرحله رو با کار همیشگی خودتون در مواجهه با ترس ها مقایسه کنید، چقدر تفاوت دارن؟
با الهاماتی از مجموعه های زیر:
بخش های مربوط به این سری مطالب: